محل تبلیغات شما

شنیده‌ای؟

وقتی در گذشته گیر می‌کنی؟

وقتی که یک باره، غرق مشغله‌ها می‌شوی؛ در یک سنی می‌مانی، و سال‌ها بعد. هر کاری می‌کنی نمی‌توانی از آن دل بکنی؟؟؟

 

داستان من و این وبلاگ هم، همین است. وارد مدیریتش که می‌شوم، نفسم می‌گیرد. چه باور کنی چه نه، داستان همین است. یک وبلاگ ده ساله که به اندازه عمر من، خاطره برایم زنده می‌کند فقط خدا کند که این وبلاگ بیچاره، خدایی نکرده طوری نشود. وگرنه من دلتنگ، دیگر وقتی، جایی ندارم، کاری ندارم و حوصله‌ای ندارم، نمی‌توانم هیچ کجا، چئد دقیقه‌ای خلوت کنم و به یاد گذشته‌ها، گذشته‌های دور از نظر ذهنی اما خیلی خیلی نزدیک از نظر حسی، چند لحظه‌ای، عمر بگذارنم

 

 

پ.ن: کاش می‌شد برگشت به روزهایی که زندگیم شده بود آپدیت کردن این وبلاگ و قند توی دلم آب می‌شد وقتی واردش می‌شدم کاش.

گذشته ای که ول کن ماجرا نیست

مفقوده‌ای به نام #اخلاق

بالاخره این دل که از سنگ نیست...

وبلاگ ,  ,یک ,داستان ,ندارم، ,عمر ,این وبلاگ ,از نظر ,همین است ,گذشته‌ها، گذشته‌های ,گذشته‌های دور

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله سلامت و تغذیه